صندلی تکی

چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۱ ق.ظ

لاکی استرایک - 2

دو تا نکته :

  • نخست اینکه کل شهرو تقریبا گشتم تا اون سیگاری رو که میخوام پیدا کنم , پیدا میشه ها ولی یا از این پاکت کاغذیاش که خیلی آشغاله یا لایتشو دارن , اونایی هم که داشتن انقدر مونده بود که بخوای بکشیشون شبیه چپق میشن

            در حسرت یک کام مردانه بمردیم , ویران شود این شهر که لاکی ندارد

  • نکته دوم هم یه جمله ای بود تو اینستا به چشمم خور خیلی خوب بود :

            زندگی کتابی است پرماجرا , هیچ گاه آنرا به خاطر یک ورقش دور نیانداز ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۵ ، ۰۰:۴۱
امین جهانی
چهارشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۴۱ ب.ظ

نکنید مومنان

از همه کسایی که درگیر مسایل احساسین و عاشقن مثلا ، عاجزانه خواهش میکنم این ایده مذبوحانه پولتیک زدن و به چالش کشیدن طرف مقابلتون رو بذارید کنار ...آخه یعنی چی که از افراد دیگه ای که خوشتون میاد صحبت کنین که بعدش واکنش طرف مقابلتونو بسنجید و ببینین فرضا چقدر ثابت قدمه ...

دوست داشتن کسی واقعا انقدر سخت نیست ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۵ ، ۱۴:۴۱
امین جهانی
دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۳ ق.ظ

تفکرات نیمه شبی

حواسمان باشد خر نشویم
و یا اگر هم شدیم خیلی نشویم ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۰۲:۰۳
امین جهانی
يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ب.ظ

سی ام آبان

فرض کن پاییز باشه ,
هوا سرد شده باشه ,
آسمون ابری باشه ,
بارون هم اومده باشه ,
روز تعطیل باشه ,
خیابونا خلوت باشه ,
سرکار علیه هم بالاخره موافقت کنن بیان بیرون ...
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۲
امین جهانی
شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۱۲ ب.ظ

چشمونم مونده به در ...

غمگین تر از همیشه به انتظار نشستم


پنجره ی امیدمو هنوز به روم نبستم

پرستو های عاشق به خونشون رسیدن

اما چرا عزیز دل هر گز تو رو ندیدن




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۲۰:۱۲
امین جهانی
پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۶ ق.ظ

روی خط انقلاب


تا حالا ساعت پنج صبح سوار بی ار تی نشده بودم ، پره سرباز ، چن نفرشون نشستن کف اتوبوس بعضیاشون چرت میزنن اونایی هم که با رفیقشونن دارن صحبت میکنن ،این اقای سرباز بغل دستی هم از اینکه روز تولد رفیقش به جاش نگهبانی واستاده حرف میزنه...

چن نفر از اوناهایی که لباس آبی داشتن پیاده شدن ، منطقا نیروی دریایی بودن....

با دیده این بزرگوارا به ذهنم رسید خوب منم سه چهار صباح دیگه عازم خدمت مقدس سربازی میشم همین قدر اوضاعم داغون به نظر میرسه از دور ؟ موهای کوتاه ، مقدار قابل قبولی از محاسن ، لباسای نه خیلی تمیز و پوتین های واکس خورده مشکی ...

مابقی نیرو دریایی های آبی پوش هم پیاده میشن، دو سه نفر با لباس قهوه ای خاکی که باز هم فکر میکنم منطقا  نیروی زمینی باشن با ارامش و طمانینه خاصی نشستن که احتمالا حاکی از اینه که حالا حالا ها نباید پیاده شن

مابقی مسافرین صبح گاهی چشممو نمیگیرن راستش ، یه پیرمرد که از اول مسیر خواب بوده ، یه آقایی که نیم ساعته داره به صورت مداوم خمیازه میکشه ، یه بنده خدایی هم که با وجود صندلی خالی کف اتوبوس نشسته ، بقیه مسافرا خیلی عادین دیگه...

ایستگاه آیت شد و اون چند تا سرباز آروم و قهوه ای پوش پیاده شدن ...

هنوز یه چن ایستگاهی تا تهران پارس مونده که پیاده شم ‌...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۵:۴۶
امین جهانی
چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۱۰ ب.ظ

لاکی استرایک

یه بزرگواری میگفت :

تو هیچ وقت سیگارو ترک نمیکنی ، فقط یه مدت نمیکشی ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۱۴:۱۰
امین جهانی
دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۴۴ ق.ظ

دلتنگ

پاییز فصل افسردگی ها و دلتنگی هاست . فصلی برای گرفتن دل , فصلی برای تنهایی , فصلی برای قدم زدن
از زمانیکه به یاد دارم فصول سرد و دلتنگی هایم با هم رفیق و عجین بوده اند , گاهی دلتنگ خانه پدری شدن , گاهی خواندن عقاید یک دلقک و گاهی دیدن گرفتگی کسانی که دوستشان دارم بهانه ای بوده اند که از عالم و آدم دست بشویم و کناره گیری خود خواسته از دیگران در پی بگیرم. روی پاره ای از مسایل حساسیت نشان دهم و پاره ای دیگر را چنان بی خیال شوم که انگار نه انگار پیش از این موجودیت داشته اند.گویا که دنبال جرقه ای برای روشن شدن شعله دلتنگی هایم بوده ام .
در این روزهای سرد گاه میخواهم همه چیز را به باد فراموشی بسپارم . همگان را رها کنم و به سفری با مقصد نامشخص و به دور از دغدغه ها و روزمرگی های همیشگی راهی شوم برای کسی که اصلا نمیشناسم سفره دلم را باز کنم , به دور از همگان فریاد بزنم و بغضو اندوه فروخفته را بیرون بریزم ...

دلتنگ مادر مهربانم هستم که هر گاه از او جرعه ای چای طلب میکردم می گفت صبر کن تا چای تازه برایت دم کنم , دلتنگ پدرم هستم که دوچرخه دوران کودکی ام را هنوز پرباد نگه میدارد , دلتنگ خواهرم هستم که تک تک هدیه هایم را با دقت نگه داشته است , دلتنگ برادرم هستم که همواره نوید روزهای بهتر را به من میداد ...

زنهار از این شب سرد و ملال آور ...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۰۱:۴۴
امین جهانی
يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۱۷ ق.ظ

ظاهرا حرف حساب

 جناب سرهنگ میدونین , مردا بدون استثنا در یک مورد نقطه ضعف دارن , اونم جنس مخالفه ...

 استرداد (1390)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۰۲:۱۷
امین جهانی
جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۳۱ ق.ظ

کلسیم کافی

وقتی قدت صد و هشتاد و شیش و هفت باشه ، زیاد پیش میاد بهت بگن قدت بلنده ؛ تو هم پیش‌خودت تواضع میکنی و میگی آدم نباید به خاطر این چیزا خوشحال باشه و اینا که ارزش نیست ؛ ولی یه بار یه نفری یه جایی از قدت تعریف میکنه و تو سرشار میشی از خوشحالی و سرور از اینکه این موهبتو داشتی که قد بلند باشی ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۰۲:۳۱
امین جهانی